اثبات وجود پیامبر عظیم الشان اسلام صلی الله علیه و آله و سلم از مدارک غیر اسلامی در پاسخ به برخی از اسلام ستیزان
قسمت اول
یکی از جالبترین مدارک در اوائل قرن هفتم از اسقف Sebeos به ما رسیده است که اسقف کلیسای Bagrantunis بود. در این تاریخچه، شواهدی وجود دارد که وی در طول بسیاری از این وقایع که به آنها نیز مرتبط میباشد، میزیسته است. Sebeos اولین نویسنده غیر مسلمان است که تئوری اعتلای اسلام را به ما ارائه میدهد و در واقع به همان چیزی اشاره می کند که تصور خود مسلمانان در مورد آنچه داشتند انجام میدانند بود. اسقف sebeos دهه " 40 هجری قمری" یا دهه 660 میلادی در رابطه با حضرت محمد (ص) این را میگوید:
At that time a certain man from along those same sons of Ismael, whose name was Mahmet [i.e., Muḥammad], a merchant, as if by God's command appeared to them as a preacher [and] the path of truth. He taught them to recognize the God of Abraham, especially because he was learnt and informed in the history of Moses. Now because the command was from on high, at a single order they all came together in unity of religion. Abandoning their vain cults, they turned to the living God who had appeared to their father Abraham. So, Mahmet legislated for them: not to eat carrion, not to drink wine, not to speak falsely, and not to engage in fornication. He said: 'With an oath God promised this land to Abraham and his seed after him for ever. And he brought about as he promised during that time while he loved Ismael. But now you are the sons of Abraham and God is accomplishing his promise to Abraham and his seed for you. Love sincerely only the God of Abraham, and go and seize the land which God gave to your father Abraham. No one will be able to resist you in battle, because God is with you.
ترجمه: در آن زمان یک مرد از نوادگان اسماعیل، که نام او Mahmet بود {یعنی محمد}، یک بازرگان که گویی به امر خداوند به عنوان یک مبلغ راه حقیقت بر آنان ظهور نمود. او به آنان یاد داد که خدای ابراهیم را تشخیص دهند، مخصوصاً به دلیل آنکه او از تاریخ موسی اطلاع داشت و آن را بخوبی میدانست. حال به دلیل آنکه این امر از عوالم بالا می آمد، آنها در یک نظم واحد جمع شدند و یک دین واحد را تشکیل دادند. آنها مسلکها و عقاید بیهوده خود را کنار گذاردند و به سوی خداوند زنده بازگشتند که بر پدر آنان ابراهیم ظاهر شده بود. پس Mehmet برای آنان قانون گذاشت که گوشت مردار نخورند، شراب ننوشند، به دروغ سخنی نگویند و زنا نکنند. او گفت: با یک سوگند خداوند این سرزمین را به ابراهیم و ذریه او بعد از وی وعده داد، برای همیشه. و اسباب آنچه را وعده داده بود در آن مدت فراهم کرد ، در حالیکه اسماعیل را دوست میداشت. ولی اکنون شما فرزندان ابراهیم هستید و خداوند دارد وعده خود را به ابراهیم و ذریه او برای شما محقق می سازد. تنها خدای ابراهیم را با تمام وجود دوست بدارید و بروید وسرزمینی را که خداوند به پدرشما ابراهیم وعده داده بود بگیرید. هیچکس توانایی مقابله با شما را نخواهد داشت، زیرا که خداوند با شماست.
Sebeos, Bishop Of The Bagratunis, 40’s AH / 660’s CE
.منبع؛
R. W. Thomson (with contributions from J. Howard-Johnson & T. Greenwood), The Armenian History Attributed To Sebeos Part - I: Translation and Notes, 1999, Translated Texts For Historians - Volume 31, Liverpool University Press, pp. 95-96.
اسکن از کتاب
http://uupload.ir/files/oo0b_img_20200217_210124_933.jpg
تاکید دانشمندان مشهور غرب راجع به وثاقت بالای رفرنس فوق را در صفحه آپارات ما مشاهده بفرمائید :
https://www.aparat.com/v/xhIs4
قسمت دوم
تاریخچه Maronite بعد از سال 44 هجری قمری یا 665 میلادی:
نویسنده ناشناس این تاریخچه خود را به عنوان یک کشیش مسیحی ارتدکس ((Maronite)) معرفی می نماید. وی احتمالا متعلق به جامعه ارتدکس مارونیت بوده است. متن وقایع تاریخی از اسکندر کبیر تا تاریخ 660 هجری قمری پوشش میدهد.
سال 971 AG برابر با سال 660 میلادی:
"In July of the same year the emirs and many Arabs gath-
ered and gave their allegiance to Mu'awiya. Then an order
went out that he should be proclaimed king in all the vil-
lages and cities of his dominion and that they should make acclamations and invocations to him. He also minted gold and silver, but it was not accepted because it had no cross on it. Furthermore, Mu'awiya did not wear a crown like other kings in the world. He placed his throne in Damascus and refused to go to the seat of #Muhammad."
ترجمه :
"در ژوئیه همان سال، بسیاری از امیران همراه معاویه گرد آمدند و با او پیمان همبستگی بستند. سپس فرمانی صادر شد که وی باید در تمامی روستاها و شهرهای تابع شاه (خلیفه-م.) شناخته شود و آنها باید وی را تأئید کرده و تحت حمایت و فرمان وی قرار گیرند. او همچنین سکه های طلا و نقره ضرب کرد ولی قابل قبول نبود چون برروی آنها صلیب وجود نداشت. به علاوه معاویه مانند دیگر شاهان دنیا تاج برسر نگذاشت. او مسند خلافت خود را در دمشق قرارداد و هرگز برجای محمد ننشست.
منبع
R. G. Hoyland, Seeing Islam As Others Saw It: A Survey And Evaluation Of Christian, Jewish And Zoroastrian Writings On Early Islam, 1997, op. cit., p. 136
اسکن از کتاب
http://uupload.ir/files/m30z_img_20200217_210450_681.jpg
به کانال دروغ ها و خرافات ملحدین بپیوندید
Zandiq_IQ7@
احسنت اجرکم عند الله