بسم الله الرحمن الرحیم

میخواهیم حول سه مورد شیعه بودن فردوسی را نشان دهیم:

1⃣ اسلام باوری و تشیع فردوسی در منابع متقدم(کهن)

2⃣ اسلام باوری و تشیع فردوسی در کلام شاهنامه پژوهان و ایران شناسان و محققین غیر ایرانی

3⃣اسلام باوری و تشیع فردوسی در کلام شاهنامه پژوهان و محققین ایرانی

 

حکیم ابوالقاسم فردوسی، نگین انگشتری شعر و ادب فارسی که در جهان پر آوازه است،در برابر خاندان عصمت و طهارت زانوی ادب زده و خود را خاک پای حضرت علی علیه السلام میداند.

آنجا که میگوید:

منم بنده اهل بیت نبی
سراینده خاک پای وصی
برین زادم و هم برین بگذرم
چنان دان که خاک پی حیدرم

شاهنامه فردوسی،چاپ مسکو،جلد سوم،ص ۱۶۹

https://s19.picofile.com/file/8433340450/photo_2021_05_11_14_52_07.jpg


اینکه فردوسی مسلمان و شیعه است،بر هیچ صاحب دانش و اهل علمی پوشیده نیست.

اما عده ایی که سر و کاری با دانش و سواد ندارند هر از چندگاهی حرف هایی میزنند که واقعا تعجب انسان رو به همراه دارد
اهل سنت و زرتشتیان دو گروهی هستند که هر کدام ادعا دارند که حکیم فردوسی از ایشانند!

البته نیت آنها و دلیل این گفتار بر ما پوشیده نیست، جناب حکیم فردوسی رحمه الله علیه یک شخصیت بزرگ است و با انتساب ایشان به خود، به خیال خود در صدد کسب هویت ادبی و علمی هستند که باید گفت زهی خیال باطل.


بخش اول: اسلام باوری و تشیع فردوسی در منابع کهن


بی شک دست اول ترین و معتبر ترین منبع برای شرح حال حکیم فردوسی، کتاب احمد بن عمر بن علی سمرقندی،معروف به نظامی عروضی متوفی ۵۶۰ ه ق است

در این کتاب شرح مبسوطی پیرامون احوال و عقاید فردوسی ذکر شده است که بخوبی روشنگر ماجراست

نظامی عروضی که خود سنی مذهب است، در سال ۵۰۴ یا ۵۰۶ به دیار خراسان سفر کرد و احوالات فردوسی را از مردم آن دیار شنید و مکتوب کرد.


فردوسی که دهقان زاده بود، از تمکن مالی خوبی برخوردار بود، اما از آنجایی که تمام توان و سرمایه خود را برای به اتمام رساندن شاهنامه خرج کرد، در اواخر عمر خود تهی دست، بنابر این او تصمیم گرفت تا اثر ارزشمند خود را به سلطان محمود غزنوی تقدیم کند.

زیرا که او خیال میکرد سلطان محمود با این کار دستخوشی خوبی به او میدهد و رنج این همه سختی را از او میکاهد.


نظامی عروضی این چنین نقل میکند :

""محمود با آن جماعت تدبیر کرد که فردوسی را چه دهیم؟ گفتند : پنجاه هزار درم، و این خود بسیار باشد، که او مردی *رافضیه * است و معتزلی مذهب و این بیت بر اعتزال او دلیل کند:

به بینندگان آفریننده را                نبینی، مرنجان دو بیننده را

و بر رفض او این بیتها دلیل است  که او گفت :

خردمند گیتی چو دریا نهاد 
بر انگیخته موج از و تند باد.
 چو هفتاد کشتی درو  ساخته 
همه بادبانها بر افراخته . 
میانه  یکی خوب کشتی عروس 
 بر آراسته همچو چشم خروس
پیمبر بدو اندرون با على 
همه اهل بیت نبی و وصی 
اگر خلد خواهی  بدیگر سرای
بنزد نبی و وصی  گیر جای 
 گرت زین بد آید گناه منست 
چنین دان و این راه راه منست
برین زادم و هم برین بگذرم
یقین دان  که خاک پی حیدرم


 لازم میدانم در مورد نظر دربارین محمود غزنوی،یعنی معتزلی بودن فردوسی چند نکته بیان کنم :

اولا همانطور که در کلام همین درباریان محمود مشخص است فردوسی را در ابتدا رافضی خواندند!

اما در معنای رافضی :


ابوالحسن اشعری (درگذشت۳۳۰ق) :

و الصنف الثانى من الاصناف الثلاثة التى[ذکرناها ن] ٨الشیعة ٩ یجمعها ثلاثة اصناف و هم«الرافضة»و انما سمّوا«رافضة»لرفضهم إمامة ابى بکر و عمر و هم ١٠مجمعون على ان النبیّ صلى اللّه علیه و سلم نصّ على استخلاف علیّ بن ابى طالب باسمه و اظهر ذلک

ترجمه :
گروه دوم از گروه های سه گانه شیعه رافضه (امامیه) است و انها برای این رافضی نامیده شده اند که امامت ابابکر و عمر را ترک کرده اند و انها بر اینکه از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم برای به خلافت علی بن ابی طالب علیه السلام نصی (متن و روایت) جمع شده اند

 الاشعری، مقالات الاسلامیین، ص۸۷

https://s18.picofile.com/file/8433340642/photo_2021_05_11_14_56_43.jpg

https://s19.picofile.com/file/8433340700/photo_2021_05_11_14_56_47.jpg

 

ابن حجر عسقلانی از  علمای بزرگ سنی میگوید: 

والتشیع محبَّة على وتقدیمه علی الصحابة👈 فمن قدمه على أبی بکر وَعمر فَهُوَ غال فِی تشیعه وَیُطلق عَلَیْهِ رَافِضِی 👉وإِلَّا فشیعی فَإِن انضاف إِلَى ذَلِک السب أَو التَّصْرِیح بالبغض فغال فِی الرَّفْض وَإِن اعْتقد الرّجْعَة إِلَى الدُّنْیَا فأشد فِی الغلو.


تشیع محبت علی و مقدم دانستن او بر صحابه است و هر کس علی را بر ابوبکر و عمر برتری دهد شیعه ی غالی است و به او رافضی می گویند وگرنه شیعی است و اگر سب یا تصریح بر بغض را بر آن بیفزاید،رافضی غالی است و اگر اعتقاد به رجعت هم داشته باشد شدیدا غالی است

فتح الباری جلد 1 صفحه 459.

https://s19.picofile.com/file/8433340768/photo_2021_05_11_14_58_42.jpg


حال که مشخص شد رافضی یعنی چه، چگونه میتوان یک نفر در حال واحد که رافضی است سنی معتزلی باشد؟ این دو اصلا قابل جمع نیست.

مشخص و معلوم است، در باریان محمود غزنوی، هرچه که فرقه میشناختند و میدانستند محمود با آنها دشمن است را به دروغ به جناب حکیم نسبت داده اند تا هرچه بیشتر غضب و خشم محمود نسبت به فردوسی را بر انگیزند


نظامی عروضی در مورد دیدار فردوسی و شهریار نیز این چنین نقل میکند که :

شهریار او را بنواخت و نیکوییها فرمود و گفت : « یا استاد! محمود را بر آن داشتند، و کتاب ترا بشرطی عرضه نکردند ، و ترا تخلیط کردند و  دیگر تو مرد شیعیی(مرد شیعه هستی) و هر که تولی بخاندان پیامبر کند او را دنیاوی بهیچ کاری نرود ، که ایشان را خود نرفته است  .محمود خداوند کار من است ، تو شاهنامه بنام او رها کن

https://s18.picofile.com/file/8433340876/photo_2021_05_11_15_00_14.jpg

https://s19.picofile.com/file/8433340892/photo_2021_05_11_15_00_17.jpg

 

شهریار که در خدمت سلطان محمود غزنوی در آمده بود سعی کرد فردوسی را نصیحت کند تا طبق خواسته محمود غزنوی شاهنامه رو را جور دیگری بنویسد

که فردوسی در ابیاتی  قرا و کوبنده پاسخ شهریار را میدهد و اعلام میکند هرگز دست از حضرت علی و خاندان پیامبر علیهم السلام نخواهد کشید.

در ماجرای دفن فردوسی نیز ایشان مظلوم بوده است، البته این ماجرای مشابه ایی است برای تمامی محبین و اراتمندان حضرت علی علیه سلام در دوران حکومت خلفا و سلاطین متعصب

ماجرای دفن فردوسی را نظامی عروضی این چنین بیان میکند :

جناز، فردوسی بدرواز رزان بیرون همی بردند،در آن حال مذکری بود در طبران،تعصب کرد و گفت : من رها نکنم تا جنازه او در گورستان مسلمانان برند که او رافضی بود. و هرچند مردمان بگفتند با آن دانشمند درنگرفت،درون دروازه باغی بود ملک فردوسی، او را ه در آن باغ دفن کردند. امروز هم در آنجاست، و من در سنة عشر وخمساه آن خاک را زیارت کردم.

احمد بن عمر بن علی نظامی سمرقندی،چهار مقاله،تصحیح محمد قزوینی، به کوشش دکتر محمد معین،چاپ اول،انتشارات ارمغان، صفحه77 تا 81

آن مذکری(واعظ) را که جناب نظامی عروضی بیان میدارند، یکی از علمای سنی مذهب بود که که چون فردوسی  شیعه و رافضی بود، او را تکفیر کرده و میگوید که شیعیان مسلمان نیستند فلذا فردوسی شیعه حق ندارد در قبرستان مسلمانان دفن شود.

البته بعضی محققین معاصر در قضیه جلوگیری از دفن فردوسی  تشکیک و تردید کرده اند

عبدالجلیل قزوینی رازی، عالم برجسته و پر اطلاع شیعه در قرن ششم، در کتاب مشهور النقض معروف به بعض مثالب النواصب فی نقض بعض فضائح الروافض که یکی از مهم ترین و فصح ترین کتب نثر فارسی ست (تالیف در حدود560 هجری) نام فردوسی را در صدر اسامی شعرای
پارسی زبان وشیعه اثنی عشری آورده و از وی به عنوان یک شاعر شیعی متعصب یاد کرده است
او بیان میکند که:

اما از شعراء پارسیان که شیعی ومعتقد و متعصب بوده اند هم اشارتی برودبه بعضی.اولا فردوسی طوسی شیعی بوده است و در شاهنامه در مواضع (گوناگون)به اعتقاد خود اشارت کرده است...

 النقض،عبدالجلیل قزوینی رازی،ص231

https://s18.picofile.com/file/8433341334/photo_2021_05_11_15_03_50.jpg

https://s19.picofile.com/file/8433341392/photo_2021_05_11_15_03_54.jpg

 

ملاحسن کاشی، شاعر نامدار شیعه در نیمه دوم قرن هفتم است که وی را در سرودن مناقب اهل بیت ، مقتدا و الهام بخش کسانی چون محتشم کاشانی شمرده اند. کاشی در دیباچه تاریخ دوازده امام (ائمه نامه، تاریخ محمدی) که یک دوره زندگینامه منظوم پیامبر و امامان شیعه است، از فردوسی به عنوان «پاکدین»یاد می کند که اشارت به تشیع اوست:

فردوسی پاکدین دانا
 آن بر همه حکمتی توانا
شهنامه بر آن نمط که او گفت
 وآن دُرّ بیان صفت که او سفت
وزن متقارب است یکسر
 بنگاشته همچو دُرّ و گوهر
خالی زخطا و سهو گفته
 صد گنج گهر در او نهفته

تاریخ محمدی،به کوشش رسول جعفریان،صفحه54

https://s19.picofile.com/file/8433341450/photo_2021_05_11_15_05_38.jpg

https://s19.picofile.com/file/8433341492/photo_2021_05_11_15_05_42.jpg

 

دولتشاه سمرقندی شاعر و تذکره نویس قرن نهم هجری با نقل ماجرایی شبیه به نقل نظامی عروضی علت طرد شدن فردوسی را رافضی(شیعه) بودن او میداند

او می نویسد:

سلطان گاه گاه او را نوازش
و تفقدی فرمودی و مربی او شمس الکفاءة خواجه احمد بن حسن میمندی بوده و مدح او گفت التفات بایاز که از جمله خاصان بوده نمیکرد و اباز ازین معنی تافنه شد،واز روی معادات در مجلس خاص بعرض سلطان رسانید که فردوسی رافضی است و سلطان محمود در دین و مذهب بغایت صلب بوده است و در نظر او هیچ طائنه دشمن تر از رفَضَه نبوده است،خاطر سلطان ازین سبب بر فردوسی متغیر شد...

تذکر الشعراء،به اهتمام ادوارد براون،ص53

https://s19.picofile.com/file/8433341568/photo_2021_05_11_15_07_45.jpg

 

علامه قاضی نورالله شوشتری معروف به شهید ثالث،متکلم، محدث،فقیه و شاعر بزرگ عهد صفوی با تایید شیعه سلب بودن فردوسی پیرامون اختلاف محمود غزنوی با فردوسی مینویسد:

محمود ازخواجه منتها داشت اما خواجه(فردوسی) مخالفان داشت که پیوسته در مقام قدح جاه او بودند محمود با آن جماعت مشورت نمود که فردوسی را چه دهم گفتند پنجاه هزار در این خود بسیار باشد
که او مردی  رافضی است و این ابیات را بر رفض اودلیل آوردند:

به گفتار پیغمبرت راه جوی
دل از تیره گیها بدین آب شوی
چه گفت آن خداوندتنزیل ووحی 
خداوند امر و خداوند نهی
که من شهر علم علیم در است 
درست این سخن قول پیغمبر است
منم بندۂ آل بیت نبی
ستاینده خاک پای وصی
برین زادو برین بگذرم 
چنان دان که خاک پی حیدرم

مجالس المومنین،جلد2 صفحه598

https://s18.picofile.com/file/8433341668/photo_2021_05_11_15_08_57.jpg

https://s18.picofile.com/file/8433341676/photo_2021_05_11_15_09_00.jpg

 

علامه پیرامون الحاقی بودن ابیات مدح خلفای سه گانه در شاهنامه مینویسد:

..‌..دلالت بر آن دارد که (فردوسی)افتتاح شاهنامه در طوس بنام نبی و على(ع) کرده و بعد از آن خواسته که آن را بسلطان محمود بگذراند نام او را الحاق نموده و از اینجا میتوان دانست که در اصل کتاب شاهنامه نام خلفای ثلثه نبوده و بعداز اراده عرض آن بر سلطان چند بیتی که در بعضی از نسخ مشتمل بر مدح ایشان مذکور است از روی تقیه و خوش آمد سلطان واصحاب او
ملحق ساخته اند و آنکه فردوسی در اوایل نصف دوم از کتاب شاهنامه درسه بیت در اظهارارتباط خود بسلطان محمود آورده منافات ندارد بانکه افتتاح کتاب شاهنامه در طوس شده باشد چه میتواند بود که آن نیز مانند ابیاتی که در صدر کتاب در مدح سلطان و دیگران آورده ملحق باشد.

مجالس المومنین،جلد2ص605

https://s18.picofile.com/file/8433341742/photo_2021_05_11_15_11_34.jpg

 

و نیز علامه در کلامی ارادتمندانه مینویسد:

 الیوم مرقد او(فردوسی)مشخص و معین است و جمهور انام خصوصا شیعه امامیه زیارت او بجا میآورند. ومؤلف کتاب نیز بشرف زیارت او مشرف وفایز شده است

https://s18.picofile.com/file/8433341818/photo_2021_05_11_15_12_30.jpg

 

 

بخش دوم
اسلام باوری و تشیع فردوسی در نگاه شاهنامه پژوهان و ایرانشناسان و محققین غیر ایرانی

 

ادامه دارد...